
موضوع مهمی که در ایران درحال رخ دادن است، براندازی نیست. یعنی ما اپوزیسیونی نبودیم که حکومت را هُل بدهیم و بیاندازیم. اما این رژیم در حال فروپاشیست. یعنی حکومت اسلامی خودش یک موجود ناقص، یک موجود علیل، با هندسۀ غلط است. به همین خاطر درست مثل بناییست که خودش در حال فروریختن است.
موضوع اساسی و جدی در این است که یک: مردم بدانند که چه جهتی را در این شرایط باید بروند. یعنی اگر در برابر وضعیتی قرار گرفتند که جمهوری اسلامی در یک بحران جدی و در آستانۀ مرگ قرار گرفت، مردم چه مسیری را باید بروند. این مهمترین موضوع و مبارزۀ جریان ملی است. که باید افق را روشن کند. اما آنچه در ایران در حال حاضر کم است و باعث تعویق مبارزه میشود، این است که بخشی از جریانات در ایران، از آنجا که افق روشن نیست، به خیابان نمیپیوندند.
در ضمن در ایران اتفاق مهمی افتاده است و آن این است که انقلاب در سطح زبان و ذهن روی داده است. انقلاب چند مرحله یا بهتر است بگویم؛ چند وجه دارد. من هیچگاه در این چند ماه اخیر از واژۀ انقلاب استفاده نکردم . همیشه گفتهام؛ رستاخیز ملی. زیرا انقلاب سریع رخ میدهد و پیروز میشود. هنوز اما وجهی از این انقلاب ناپیدا و ضعیف است. اما در دو سطح یا حوزه انقلاب رخ داده است. یعنی مردم ایران با مقولات و ذهنیتی فکر میکنند که ربطی به انقلاب 57 و مبانی آن ندارد. بنابراین در ذهن و زبان مردم انقلاب روی داده است. جنس این انقلاب هم ملی است. حتا در سطح فرهنگی هم این انقلاب رخ داده است. یعنی اگر در انقلاب 57 وابستگیهایی، یک علقه و علاقههایی میان زندگی مردم و مثلاً آخوندهای حوزهای وجود داشت، الان هیچ نسبت فرهنگی مابین زندگی مردم و ارزشهای عمومی مردم و روحانیت و همۀ شعب انقلاب 57 وجود ندارد. به همین خاطر هم حتا جریانهای انقلابی چپ مثل مجاهدین و فداییان، توان اینکه، با ادبیات خودشان بحث بکنند، را ندارند. با ادبیات عاریهای و کرایهای صحبت میکنند. چرا؟ برای اینکه پنهان میکنند. همۀ اینها فهمیدهاند و به دنبال مباحث آزادی و حتا مباحث شبه ملی و از این نوع موضوعاتی که مشاهده میکنید هستند. چرا؟ برای این که ایرانیها در ذهن و زبانشان از انقلاب 57 و همۀ شعبات آن گذشتهاند. یعنی دیگر با امپریالیسم نمیخواهند بجنگند. به این معنا که دیگر نمیخواهند ایران را خرج ایدهآلهایی بکنند که ربطی به منافع و مصالح ملی ندارد. بلکه ربط به ایدئولوژیها دارد. از طرف دیگر به ارزشهایی معتقد شدهاند که این ارزشها را این گروهها، هیچکدام، نمایندگی نمیکنند. نه آقای جنتی میتواند سن 13ساله، 17ساله تا 70ساله را نمایندگی بکند و نه حتا گروههایی که متعلق به انقلاب 57 هستند، مثل فداییها یا دیگران. اگر ما این ماسکها را پایین میآوریم و نشان میدهیم که پشت این کلمات قشنگ چه موجودیتی خوابیده، آنوقت مردم متوجه خواهند شد و در انتخاب گزینههای خود دقت بیشتری بکنند.
یک وجه دیگر پیروزی در خیابان و سازماندهیست. این جلسات ما، جلسات گفتگو برای گفتگو نیست. بلکه برای آنست که در درجۀ نخست ایرانگرایان ما بتوانند دورهم جمع شوند و همدیگر را پیدا بکنند. یعنی تا وقتی که ما همدیگر را نبینیم و پیدا نکنیم، طبیعتاً چیزی هم از درون ما بیرون نخواهد آمد، تا تبدیل به سازمان و تشکیلات بشود. از این جهت ما در همۀ شهرها نیازمند همآیشهایی هستیم، نیازمند حوزههای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی هستیم که توسط آنها مراسمی برگزار شود، همآیشهایی برگزار شود تا در آنها هم هواداران یا شاخۀ هواداران بتوانند شکل بگیرند و هم اعضا را بتوانیم شناسایی بکنیم، تا سازماندهی بتواند شکل بگیرد. این سازماندهی هم به افکار عمومی ایرانیان مهاجر بتواند جهت بدهد. ایرانیان مهاجر قریب هشت تا ده میلیون نفر هستند که ما نباید از آنها غافل بشویم. قریب به هشت تا ده میلیون ایرانی در خارج از کشور زندگی میکنند که باید ذهنهای آنها در یک مسیر حرکت کنند. یعنی ما موظف هستیم این ذهنها و نگاهها را به سمت پیروزی ملی در ایران سوق بدهیم. ما باید سازمانها و تشکلهای خود را آماده بکنیم که وقتی در ایران اتفاقی میافتد، در بیرون غافلگیر نشویم. بخاطر اینکه کسانی در بیرون از ایران هستند که با امکاناتی که دیگران در اختیارشان میگذارند، سعی میکنند که جنبش در ایران را یا منحرف کنند یا آینده و افقش را تیره و تار کنند.
از طرف دیگر وجود هشت تا ده میلیون ایرانی در بیرون بهترین ابزارند که ما بتوانیم از طریق آنها پیام خود را به مردم ایران منتقل بکنیم. زیرا هرکدام از آنها در حوزهای نفوذ دارند. این مهمترین کاری است که ما برای پیروزی انجام میدهیم. به همین خاطر مسافتی را که من طی میکنم، الان اینجا خدمت شما هستم و چند روز پیش در لندن بودم، برای این است که این کانونها درست شوند. کانونهای ما نباید کانونهای ایستا و مرده باشند. باید کانونهای جنبش و حرکت باشند. از این جهت باید دست به دست هم بدهیم و هریک کانونی زایا و جنبشی درست بکنیم.
فرازهایی از سخنان حجت کلاشی در گردهمآیی هواداران پادشاهی مشروطه در هانوفر
۱۱ ژوئن ۲۰۲۳
۲۱ خرداد ۱۴۰۲