با تقدیر از ششم بهمن

شورش ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، طلیعۀ انقلاب اسلامی ۱۳۵۷

آریا زرنگار

در ششم بهمن‌ماه سال ۱۳۴۱ خورشیدی، با اصلاح قانون انتخابات ایران، زنان ایرانی دارای حقوق سیاسی برابر با مردان شدند. اعطای حق انتخاب‌کردن و انتخاب‌شدن به زنان در راستای بسط آزادی‌ها و برابری قانونی و حقوقی زنان با مردان بود که با مخالفت روحانیان افراطی نظیر آیت‌الله خمینی و سنتمداران مواجه گشت. در واقع منشاء و مبدا حرکت آیت‌الله خمینی جهت برپایی حکومت اسلامی، به رویارویی‌اش با مفهوم و حقوق شهروندی برمی‌گردد.

برابری حقوقی زنان با مردان و حذف سوگند به کتاب آسمانی مسلمان برای انتخاب‌شدگان در لایحه پیشنهادی کابینه اسدالله علم در ۱۵ مهرماه ۱۳۴۱، سرآغاز رویارویی محمدرضاشاه پهلوی و آیت‌الله خمینی و پی‌ریزی نظریه حکومت اسلامی خمینی گشت. به موجب این لایحه پیشنهادی، شهروندان ایرانی فارغ از جنسیت و باورهای مذهبی‌شان حق انتخاب‌کردن و انتخاب شدن می‌یافتند که از سوی روحانیان بویژه اسلام‌گرایانی چون آیت‌الله خمینی قابل تحمل نمی‌بود.

این لایحه پس از اعتراض آیت‌الله‌هایی چون شریعتمداری، گلپایگانی و البته خمینی، پس گرفته شد. اما مدتی بعد، شاه از لایحه شش ماده‌ای رونمایی کرد که شامل حقوق برابر سیاسی زنان با مردان می‌شد. خمینی، اگر تا پیش از انقلاب سفید خواهان اجرای قانون اساسی مشروطه، بویژه اصل دوم متمم قانون اساسی مشروطه، بود که در دوره پهلوی نادیده گرفته و اجرا نشده بود، اینک به فکر طرح نظریه حکومت فقها برای اجرای شریعت اسلام افتاد. پس از انقلاب سفید و همه‌پرسی ششم بهمن‌ماه، خمینی که از مشروطه‌خواهان و دودمان پهلوی به دلیل غرب‌گرایی، ایران‌گرایی و کاهش قدرت و نفوذ روحانیان کینه به دل داشت، نیروی خود را معطوف به نابودی حکومت قانون در ایران ساخت.

اسلام‌گرایانی چون خمینی، اصلاحات اساسی آن روز ایران را بر ضد منافع خود و روحانیت می‌دیدند، علیه این اصلاحات، بویژه اصلاحات ارضی و حقوق برابر زنان با مردان، شوریدند. مخالفت آنان با این اصلاحات اساسی، بر مبنای تناقض آن با قانون شرع اسلام اعلام می‌شد.

بر اثر رویارویی شاه و آیت‌الله خمینی، شورشی که در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ روی داد، آغاز حرکتی بود که بعدها در سال ۵۷-۱۳۵۶ هم تکرار شد که این بار خمینی با همراهی جریان‌های مختلف روشنفکری و احزاب سیاسی، پیروز شد.

در ۱۵ خرداد ۴۲ هواداران خمینی به تخریب روی آوردند و خوی ویرانگری‌شان را نمایان ساختند؛ اماکن و اموال دولتی و خصوصی مانند، ادارات، بانک و سینما به آتش کشیده شدند، همان‌گونه که در ۵۷-۵۶ تکرار شد. اسلام‌گرایان چه در سال ۴۲، چه در سال ۵۷، از مناسبت‌های مذهبی نظیر ماه محرم و عزاداری‌های تاسوعا و عاشورا به سود خود بهره گرفتند. اسلام‌گرایان از همان ابتدا علیه نظام شهروندی شورش کردند و با اساس دولت ملی مدرن به مخالفت برخاستند و خواهان احیای شریعت اسلام (شرع) بودند. اما با وجود آشکار بودن، این امر، موجب عدم همراهی و خودداری از حمایت از سوی کسانی نشد که خود را کمونیست، مارکسیست و روشنفکر می‌دانستند.

اگر بتوان نقطه شروع یا طلیعه‌ای برای انقلاب اسلامی در نظر گرفت، آن، رویارویی روحانیان علیه محمدرضا شاه در سال 41 ـ 42 و شورش ۱۵ خرداد 1342 علیه اصلاحات اساسی، علیه تلاش شاه و مقامات نظام مشروطه، جهت بسط آزادی و حقوق برابر زنان با مردان است.

اما در عمل تجربه شد و آشکار گردید؛ حرکتی که برخلاف آزادی و مفهوم شهروندی شکل گرفته بود، نمی‌توانست و نخواهد توانست، پایه‌ و شالوده‌ای‌ برای برپایی نظم و نهاد سیاسی و اجتماعی مبتنی بر دموکراسی لیبرال باشد.

, ,
اشتراک گذاری