روزشمار 21 آذر 1325 روز نجات آذربایجان

باوجود شکست بزرگ دو دهۀ انتهایی سدۀ بیستم، یعنی تحقق انقلاب 57، که تنها فاجعه و فلاکت را با خود آورده است، اما سدۀ بیستم برای ایران تنها در این شکست انتهایی قرن خلاصه نمی‌شود. نجات آذربایجان، در دهه‌های آغازین همین قرن، یکی از مهمترین رخدادهای تاریخ پیروزی‌ ما است که با عنوان «21آذر» یا «روز نجات آذربایجان» در حافظۀ تاریخی ملت ایران پیوند خورده است. هرچند با تاریخ‌نگاری حزبی و ایدئولوژیک نیروهای چپ و سایر نیروهای ضدایرانی، طی دهه‌های تدارک گفتمان انقلاب 57، بسیار تلاش شد که این رخداد مهم پیروزمند، که یادآور بازگشت آذربایجان و کردستان به دامن ایران و قطع دست بیگانگان از بخش‌های مهم خاک ایران است، را زیر خاکستر فراموشی مدفون گشته یا حداقل از تلألؤ و جلوه‌گری کامیابانه خود بیافتد، اما سال‌هایی‌ست که آن تاریخ‌نویسی ضدایرانی رنگ به رخش نمانده و عرضِ و آبرو باخته و در ازای آن 21 آذر 1325 درخشش پرتو خود را به عنوان «پارادایم پیروزی» از سر گرفته است. در آستانۀ هفتادوهفتمین سالگرد این روز پیروزی نگاهی می‌اندازیم به «روزشمار نجات آذربایجان» از مقدمات و فراهم آوردن شرایط تشکیل حکومت‌ یک‌ساله و وابسته غلام‌یحیی پیشه‌وری تا رانده و تارانده شدن وابستگان بیگانگان از خاک کشور و روز تاریخی 21 آذر 1325.

‌‌‌ ‌

از اشغال ایران تا انعقاد قرارداد سه جانبه

‌‌ ‌

سوم شهریور 1320 (25 آگوست 1941): دولت ایران، به‌رغم آن‌که در جنگ جهانی دوم اعلام بی‌طرفی کرده بود، از سوی متفقین و توسط نیروهای نظامی بریتانیا و اتحادجماهیر شوروی، از شمال، غرب و جنوب کشور اشغال گردید. هدف اصلی این اشغال؛ سهولت در رساندن تجهییزات نظامی، کمک‌ها و آذوقه به نیروهای نظامی شوروی که درگیر جنگ مستقیم با نیروهای آلمان نازی بودند، از کوتاه‌ترین راه یعنی از طریق ایران، از خلیج فارس تا شوروی بود.

پنجم شهرویور 1320: علی منصور، نخست‌وزیر رضاشاه استعفا داد و شاه کشور، که متفقین مخالف وی و خواستار برکناریش بودند، محمدعلی فروغی را به نخست‌وزیری برگزید و وی را مأمور سامان دادن کشور در شرایط بحرانی ناشی از اشغال و جنگ نمود.

از ششم شهریور 1320 (28 آگوست 1942): محمدعلی فروغی تلاش‌های گسترده‌ و خستگی‌ناپذیری را در جهت، جلوگیری از فروریزی کامل حاکمیت ملی، به رغم اشغال بخش‌های مهم و وسیعی از کشور توسط بیگانگان، نمود و در کنار آن کوششی وثیق را در جهت ترک مخاصمه و تدبیر لازم برای تخلیۀ خاک کشور و استقرار دوبارۀ حاکمیت ملی ایران آغاز نمود. یکی از مهمترین اقدامات دولت فروغی عبارت بود از مذاکرات گسترده با نمایندگان کشورهای اشغالگر برای «تنظیم و انعقاد یک سند حقوقی بین‌المللی که می‌توانست تضمینی برای کاهش خطرات ناشی از حضور قوای بیگانه باشد.» و همچنین به مثابۀ پایه‌ای حقوقی باشد برای ترک ایران پس از پایان جنگ توسط متفقین.

24 آذرماه 1320: تلاش‌های فروغی نتیجه داد و دولت‌های ایران، بریتانیا و شوروی بر سر انعقاد پیمانی که به «قرارداد سه جانبه» معروف گردید، به توافق رسیدند. این قرارداد، همان‌گونه که پیش‌بینی شده بود، بعدها پایۀ استنادات حقوقی حکومت‌های بعدی برای احقاق حقوق ایران، از جمله خواست تخلیۀ خاک مشور از قوای بیگانه قرار گرفت.

ششم بهمن 1320 (29 ژانویه 1942): قرارداد سه‌ جانبه پس از تصویب مجلس سیزدهم شورای ملی، به امضای نهایی وزیر امورخارجۀ ایران، علی سهیلی، سفیر اتحادجماهیر شوروی، اسمیرنوف، و سفیر بریتانیا، بولارد، رسید. در یکی از بندهای این قرارداد در نظر گرفته و تعهد شده بود که نیروهای نظامی کلیۀ کشورهای اشغالگر، ظرف شش‌ماه پس از خاتمۀ جنگ، خاک ایران را تخلیه نمایند. همین بند، بعدها در غائلۀ آذربایجان و قصد ادامۀ اشغال ایران توسط اتحاد جماهیر شوروی نقش مهمی به نفع ایران ایفا نمود. و جلوه‌گاه ژرف‌اندیشی و نگاه بلند دولتمردان وقت ایران در پاسداری از منافع و مصالح کشور در یکی از بحرانی‌ترین شرایط آن گردید.

18 اردیبهشت 1324 (8 مای 1945): رسماً خاتمۀ جنگ جهانی دوم اعلام گردید و مطابق قرارداد سه جانبۀ (ششم بهمن 1320) نیروهای نظامی سه کشور، احادجماهیر شوروی، بریتانیا و همچنین ایالات متحدۀ آمریکا، موظف به ترک خاک ایران در تاریخ 11 اسفند 1324 (2 مارس 1946) بودند. البته آمریکایی‌ها از مدتها پیش از رسیدن این تاریخ خواهان بیرون بردن نیروهای خود از ایران بودند و استدلال آنان مبنی بر این بود که حضور آنان و انگلیس در ایران بهانه‌ای بدست شوروی‌خواهد داد تا نیروهای خود را در نواحی شمالی و شمال غربی ایران نگه‌دارند.

اوضاع نابسامان کشور در سال 1324و مقدمات تشکیل «دولت» وابسته پیشه‌وری

‌ ‌

سال 1324 برای ملت ایران سالی سخت و ناگوار بود. جنگ رو به خاتمه داشت، اما در اثر پیامدهای هولناک آن اعم از قحطی و کمبود مواد غذایی و بیکاری طبقات و اقشار مختلف در فشار و مضیقه بسرمی‌بردند. تمام خاک ایران در عمل تحت اشغال نیروهای بیگانه قرار داشت. اوضاع سیاسی کشور آشفته و نابسامان، عمر دولت‌ها کوتاه و در عمل بازیچه‌ای در دست نمایندگان مجلس دورۀ چهادهم مجلس شورای ملی بود، که به نام اقلیت، به رهبری دکتر مصدق و اکثریت به هدایت علی دشتی و سیدضیاء‌الدین طباطبایی، از یک‌سو با یکدیگر و از سوی دیگر با کابنیه‌ها دست در گریبان بودند. به‌طوری‌که هنوز به خاتمۀ فروردین نرسیده، از شهریور 1320 مردم سقوط ششمین کابینه، به ریاست سهام‌السلطان بیات را، با رأی عدم اعتماد مجلس، شاهد بودند. اما دولت ابراهیم حکیمی نیز تنها به مدت یک ماه بر سر کار بود. در چنین شرایطی بود که چرچیل نخست‌وزیر انگلستان و ترومن رئیس‌جمهور آمریکا خاتمۀ جنگ را اعلام نمودند.

در ماه‌های آغازین سال 1324: به پشتیبانی اکثریت مجلس شورای ملی محسن صدر (صدرالاشراف) به نخست‌وزیری رسید. صدر از همان آغاز به شدت مورد حملات نشریات حزب توده قرار گرفت. در خلال درگیری‌های شدید مجلس در این روزها اوضاع بیشتر شهرهای ایران رو به وخامت می‌گذاشت. اولین درگیری مسلحانه در لیقوان زنجان میان اعضای حزب توده، که برای برگزاری میتینگ و سخنرانی به آنجا رفته بودند و مالکان و رعایا صورت گرفت که به کشته شدن 8 تن انجامید.

چند روزی بعد از واقعۀ لیقوان زنجان: تعدادی از افسران و درجه‌داران و سربازان لشکر خراسان، موسوم به هواداری از حزب توده، با مقدار قابل توجه‌ای اسلحه از پادگان فرار و در سر راه پادگان دیگری را خلع سلاح و افرادی را با خود همراه ساختند. مقارن همین روزها در شهرهای مازندران بین اهالی و هواداران حزب توده درگیری‌هایی صورت گرفت که به تصمیم مسئولین محلی برای اعزام نیروهای ژاندارمری انجامید. اما قوای نظامی از اعزام این نیروها جلوگیری به عمل آورد.

سوم شهریور 1324: سیدجعفر پیشه‌وری مدیر روزنامۀ آژیر که اعتبارنامۀ وی در مجلس شورای ملی رد شده بود، وارد تبریز شد و با صدور اعلامیه‌ای، در دوازدهم شهریور، اعلام داشت؛ ترویج زبان ترکی و خودمختاری آذربایجان از اهداف وی است. پس از چند روز از ورود پیشه‌وری به تبریز تشکیل هیت مؤسسان حزب دمکرات آذربایجان تشکیل این حزب را اعلام و پیشه‌وری در مقام رهبری قرار گرفت و شبستری را به معاونت خود برگزید.

پیشه‌وری در یادداشت‌های خود راجع به تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان این طور می‌نویسد:

«در آن موقع در آذربایجان جز حزب توده تشکیلات دیگری وجود نداشت. این سازمان درنتیجه مبارزه چند ساله خود فرسوده و بد نام شده بود.

جبهه آزادی که بر اثر زحمات من و شبستری بوجود آمده بود و عده‌ای از آزادی‌خواهان قدیمی و مشروطه چپ‌ها عضویت آن را داشتند، با آن که آلودگی نداشت معهذا فاقد قدرت مبارزه بود.

پس از مذاکرات مفصلی که سه روز تمام بین من و شبستری و صادق پادگان ادامه یافت، بالاخره تصمیم گرفتیم فرقه دمکرات آذربایجان را ایجاد کنیم و قبل از همه صادق پادگان را مأمور کردم با روسأی حزب توده و اتحادیه کارگران آذربایجان وارد مذاکره شود و مقدمات الحاق آن‌ها را به این فرقه فراهم آورد.

روز دوازدهم شهریور بیانیه معروف فرقه را صادر کردیم. در این بیانیه دو ماده که یکی مربوط به زبان ترکی و دیگری مربوط به خودمختاری آذربایجان بود، در بین فارس‌ها و طرفداران آنها اثر سوئی کرد.»

اثر سوء در میان سایر ایرانیان بیش از هر امر دیگری برخاسته از مواد اول و چهارم اعلامیه مزبور بود که به‌هیچ معنایی جز نیت فرقۀ دمکرات در محو زبان فارسی و آثار ایرانی و تجزیه آذربایجان نداشت.

‌ ‌  

21 مهرماه 1324: وزیر امورخارجۀ شوروی، خلاف توافقنامۀ سه جانبه، عدم موافقت خود را با خروج نیروهای نظامی این کشور، از ایران را اعلام نمود. البته بهانه نیز انتصاب سیدمهدی فرخ به استانداری آذربایجان از سوی دولت صدرالاشراف بود.

در اواخر مهرماه 1324: کابینۀ صدر، به‌رغم برخورداری از اکثریت مجلس، اما به دلیل ناتوانی در آرام کردن آشوب‌ها در کشور که یک سوی آن حزب توده با حمایت نیروهای شوروی در شهرهای مختلف از جمله تهران و شهرهای استان‌های گیلان و مازندران و آذربایجان بود، از کار کناره گرفت. و ابراهیم حکیمی جای وی را گرفت. حکیمی طی نامه‌ای به سفارت شوروی خواست که عوامل این کشور از دخالت در امور داخلی ایران خودداری کنند و متذکر شد که قوای ارتش سرخ در ایران مانع نیروهای نظامی ایران در سرکوب شورش‌ها و حفظ امنیت کشور هستند. اما آشوب‌ها و درگیری‌ها در شهرهای شمال و غرب ایران همچنان ادامه یافت.

در آبان 1324: نشر مطبوعات غیرمجاز در تمام نواحی ایران، سید ماهی در گرگان با انفجار دینامیت، ورود نیروهای نظامی شوروی، البته در لباس شخصی، از طریق بندر شاه و اعزام آنان به تبریز، فروش و پخش اسلحه در مهاباد کردستان و همچنین در رضاییه توسط نیروهای ارتش سرخ، صورت علنی به خود گرفت. علاوه بر این ماه‌ها بود که نیروهای نظامی ارتش سرخ از هرگونه فعل و انفعال و هر اقدام نیروهای ارتش ایران و اعزام آنها به آذربایجان جلوگیری به عمل می‌آوردند. چنانچه ماه‌ها لشگر جدید تأسیس یافتۀ لشگر آذربایجان را در شریف‌آباد قزوین متوقف ساخته و اجازۀ حرکت آن به سوی آذربایجان را نمی‌داد.

26 آبان 1324: کنگرۀ سراسری حزب دمکرات آذربایجان با شرکت نمایندگان کلیۀ شهرها و بخش‌های این استان در تبریز تشکیل شد و تا سی‌ام آبان ادامه یافت. پس از آن طی اعلامیه‌ای پیشه‌وری خواست این کنکره مبنی بر خودمختاری این استان ایران را به اطلاع دولت ایران و «دول معظم آمریکا، انگلیس، اتحاد جماهیر شوروی، فرانسه و چین» رساند.

21 آذر ماه 1324: شهر تبریز توسط نیروهای مسلح حزب دمکرات آذربایجان ـ «دمکرات فرقه‌سی» ـ محاصره و از ورود و خروج مردم به شهر ممانعت به عمل آمده و ساعت 9 بامداد مجلس ملی آذربایجان افتتاح گردید. ابتدا شبستری به ریاست مجلس انتخاب و سپس پیشه‌وری اعضای کابینۀ و همچنین رئس دیوانعالی و دادستان کل خود را به آن مجلس معرفی نمود. بعد به موجب قراردادی به امضاء پیشه‌وری و سرتیپ علی اکبر درخشانی لشگر سه آذربایجان که مرکب از یک تیپ پیاده، یک تیپ سواره و یک هنگ توپخانه بود، تسلیم بلاقید گردید. مرتضی‌قلی بیات که از طرف دولت به سمت استاندار آذربایجان منصوب و به تبریز اعظام شده بود، به تهران بازگشت. در همان روز حزب کومله کردستان هیئتی را از سنندج برای عرض تبریک به پیشه‌وری به تبریز اعزام داشت و چند روز بعد به دستور قاضی محمد پرچم ایران از فراز عمارات دولتی پایین کشیده و پرچم استقلال کردستان به جای آن افراشته شد. تیپ رضاییه پس از پنج روز درگیری و با بجاگذاشتن کشته‌های زیادی از پای درآمد و سرهنگ زنگنه و سرهنگ نوربخش به زندان دمکرات‌ها افتادند.

30 دی 1324: به دنبال اوج گرفتن شورش و آشوب و ناتوانی دولت در کنترل اوضاع کابینۀ ابراهیم حکیمی در مجلس استیضاح شد و کناره‌گیری نمود. اما پیش از آن شکایتی علیه دخالت‌های شوروی در شئونات کشوری ایران را تسلیم سازمان ملل و شورای امنیت نمود.

‌ ‌   

آغاز نخست‌وزیری و دیپلماسی قوام‌السلطنه

از اوایل سال 1324 که قوام‌السلطنه فعالیت‌های خود را برای احراز مقام نخست‌وزیری دوباره آغاز کرده بود، با پیدایش خلأ قدرت و افزایش آشوب و شورش در کشور، به این فعالیت‌ها افزود. از سوی دیگر حمایت برخی از چهره‌های سیاسی و مطبوعاتی از وی به شانس وی در احراز این مقام می‌افزود. بار دیگر مردم ایران به دنبال دست مقتدری در ادارۀ امور کشور، به ویژه در شرایطی که کشور در اشغال و بحران آذربایجان با دخالت نیروهای نظامی شوروی تشدید می‌شد، بر احتمال انتخاب قوام به این مقام افزوده می‌گشت. مجلش شورای ملی، بعد از اعلام برکناری حکیمی در اول بهمن، تصمیم گرفتن در اجلاس روز ششم بهمن 1324 موضوع انتخاب نخست‌وزیر جدید را در دستور کار خود قرار دهد.

ششم بهمن 1324: قوام رأی اکثریت مجلس را به خود اختصاص داد و روز هفتم به دربار احضار شد و قصد سفر خود به شوروی را به محمدرضاشاه اعلام و در همان جلسه نیز فرمان تشکیل دولت خود را دریافت نمود. انتخاب قوام در آن روز بسیار مهم بود. از عمر مجلس چهاردهم چیزی نمانده بود و پس از پایان آن دوره، طبق تصمیم به تغییر قانون انتخابات، اجازۀ برگزاری انتخابات مجلس، تا زمانی که کشور تحت اشغال بیگانگان می‌بود، ممنوع اعلام شده بود. نخستین اقدام قوام در پست نخست‌وزیری مخابرۀ تلگرامی به لندن مبنی بر مسکوت گذاشتن شکایت ایران از شوروی ـ به دستور نخست‌وزیر سابق ابراهیم حکیمی در تاریخ 25 دی ـ به سازمان ملل. به عبارت دیگر شکایت در بررسی معوق گذاشته، اما از دستور خارج نگردید. زیرا قوام خواهان حل مسالمت‌آمیز مسئلۀ آذربایجان و تخلیۀ خاک کشور توسط شوروی، از طریق مذاکرات مستقیم با این کشور بود. لذا قرار بر آن شد که تا پایان مذاکرات میان ایران و شوروی در شورای امنیت سازمان ملل متحد تعقیب نشود.

هشتم بهمن 1324: احمد قوام تلگراف‌هایی با مضمون یکسان برای استالین، نخست‌وزیر انگلستان ـ کلمنت اتلی ـ و وزیر امورخارجه آمریکا ـ جیمز اف. بیرنز ـ ارسال داشته، بدون آن‌که مستقیماً به امر تخلیۀ خاک ایران اشاره نماید، اما می‌نویسد: «…منویات شخصی اینجانب در تحکیم روابط حسنه ملتین یقین دارم که…از مساعی ذیقیمت و گرانبهای خود برای کمک بملت ایران در حصول به آرزوی مشروع و حقه‌اش دریغ نخواهد فرمود.» مقامات سه کشور نیز، در پاسخ، بدون هرگونه اشاره به تعهد به خروج نیروهای نظام کشور خود، ضمن ابراز تشکر از دریافت تلگرام نخست‌وزیر همچنین از ابراز احساسات مودت‌آمیز ملت ایران نسبت به کشورهای خود ابراز قدردانی نمودند.

14 بهمن 1324: رسماً از سوی دولت اتحادجماهیر شوروی به دولت ایران اطلاع داده شد که مقامات شوروی با مسرت منتظر اعزام هیأت ایرانی به مسکو هستند و تعیین تاریخ این مسافرت را به عهدۀ دولت ایران واگذار کردند.

18 بهمن 1324: قوام‌السلطنه، مظفر فیروز مدیر روزنامۀ رعد را، که به نفع قوام در رسیدن به مقام نخست‌وزیر تلاش‌های بسیاری کرده بود، به معاونت سیاسی خود برگزید. این اقدام در محافل وابسته به شوروی با عکس‌العمل مثبتی مواجه شد.

23 بهمن 1324: دکتر محمد مصدق که از چهره‌های مخالف دولت قوام بود، با دلیل مخالفت با دورۀ فترت مجلس و عدم امکان کنترل بر تصمیمات و دولت، به ایراد نطق مفصلی در مجلس دست زد و طرح ویژه‌ای برای انتخابات محدود نمایندگان مجلس داد، که مورد تأیید قرار نگرفت. طبق مصوبۀ مجلس شورای ملی، انجام انتخابات مجلس تا زمانی که کشور تحت اشغال بیگانگان بود، ممنوع اعلام شده بود. دکتر مصدق که در همان زمان نیز مخالف این تصمیم بود، در خاتمۀ دورۀ چهارسالۀ مجلس چهادهم، ضمن مخالفت با تمدید دوره، اما خواهان انتخابات محدود بود، که مورد تأیید قرار نگرفت. اما همین دورۀ فترت مجلس در حقیقت در مذاکرات میان ایران و شوروی امکان بسیار خوبی را برای احمد قوام در پیشبرد سیاست‌های خود، در برابر خواست‌های شوروی، فراهم نمود. دکتر مصدق به تلاش‌های خود برای جلوگیری از فترت مجلس، ادامه داد و بار دیگر طی سخنرانی در 16 اسفند، در روزهای آخر مجلس، از طرح خود دفاع نمود، که مورد تصویب قرار نگرفت و انتخابات مجلس پانزدهم شورای ملی، تا بعد از خروج قوای نظامی شوروی از آذربایجان، به تعویق افتاد.

25 بهمن 1324: نخست وزیر احمد قوام کابینۀ خود را به مجلس معرفی نمود و بامداد 29 بهمن در رأس هیئتی 27 نفره عازم مسکو پایتخت شوروی گردید.

30 بهمن 1324: هواپیمای هیئت اعزامی ایران به سرپرستی نخست‌وزیر در فرودگاه مسکو به زمین نشست و مورد استقبال مقامات بلندپایۀ شوروی، از جمله مولوتف کمیسر امورخارجه این کشور قرار گرفت.

‌ ‌

آغاز مذاکرات دشوار در مسکو

‌ ‌

2 اسفند 1324: نخستین ملاقات قوام‌السلطنه با استالین در کاخ کرملین برگزار گردید. احمد قوام در آغاز سخنان خود در تمجید از دلاوری‌های نیروهای نظامی شوروی در جبهه‌های جنگ به تعریف از اصلاحات و تحولات درونی و نقش استالین، به عنوان مظهر این دگرگونی‌ها، پرداخت. سپس از استالین مستقیماً درخواست کرد که با ارادۀ خود به حل مسئلۀ آذربایجان و خاتمۀ وضع خلاف حق حاکمیت ایران یاری نماید.

استالین ضمن پاسخ رد به درخواست قوام در مورد تخلیه ایران، و ضمن اعلام این‌که مسئلۀ آذربایجان یک امر داخلی ایران است، اما خواهان دادن حق خودمختاری به این بخش از خاک ایران شد، همچنین در همین نشست خواهان انعقاد قراردادی در مورد امتیاز نفت شمال گردید. قوام تصور می‌کرد که نقش و حضور نیروهای چپ و حزب توده و همچنین استقبال سفارت شوروی از انتخاب قوام، استالین را نیز راضی کرده و از تقاضای قوام در مورد تخلیۀ ایران و حل مشکل آذربایجان حمایت خواهد کرد. استالین نیز انتظار داشت که قوام به دلیل همان حمایت‌ها، قوام تن به منویات شوروی بدهد، به ویژه در مورد امتیاز نفت شمال. به دلیل همین سوء‌تفاهم دوجانبه، این نخستین دیدار و مذاکره به سردی برگذار شد و به نتیجه نرسید.

4 اسفند 1324: در ملاقات مجدد اعضای هیئت ایران به ریاست قوام با مولوتف کمیسر امور خارجۀ شوروی، وی سیاست ایران در قبال شوروی و در قیاس با رفتار ایران در دادن امتیاز نفت جنوب به انگلستان، را تبعیض‌آمیز خواند. قوام در پاسخ این ایراد را رد کرد و گفت که امتیاز به انگلستان مربوط به تاریخ قبل از انقلاب مشروطه بازگشته و شامل سیاست‌های دولت مشروطه نمی‌شود. و اعلام داشت که مطابق قوانین مشروطه، هرگونه امتیازدهی به خارجی‌ها موکول به نظر و رأی مجلس شورای ملی خواهد بود. به دنبال این ملاقات و مذاکرات از سوی مولوتف تذکاریه‌ای تسلیم قوام گردید که طی آن اعلام شده بود که با توجه به مشکلاتی که در حال حاضر وجود دارد، شوروی خاک ایران را، به‌طور کامل، ترک نخواهد کرد. در مورد آذربایجان هم لازم است که دولت آذربایجان تشکیل یافته، به استثناء وزیر جنگ و وزیر امورخارجه، بقیه مقامات هم توسط رئیس این دولت، که همان استاندار از جانب دولت مرکزی‌ست، انتخاب و منصوب شوند. از زبان فارسی نیز فقط در مراسلات رسمی با دولت مرکزی ایران استفاده شود. در مورد نفت نیز شوروی از دریافت امتیاز نفت شمال صرفنظر کرده، به جای آن از طرح تأسیس شرکتی با سهم 51 درصدی شوروی و 49 درصدی دولت ایران حمایت گردد.

سه روز بعد از این تذکاریه که از جانب دولت ایران بی‌پاسخ گذاشته شده بود، یادداشت دیگری به قوام تسلیم شد که شوروی طرح تأسیس شرکت را به دلیل رأی منفی دولت ایران معلق گذاشته، در ازای آن خواهان امتیاز نفت شمال شد. قوام در پاسخ به این یادداشت اعلام داشت که تقاضای شوروی مبنی بر تأسیس مشترک شرکت رد نشده بلکه موکول به بررسی و تصویب مجلس شورای ملی‌ست. چنانجه شوروی نیروهای خود را از ایران خارج نماید، انتخابات مجلس شورای برگزار و طبعاً طرح تأسیس این شرکت، از سوی دولت، برای تصمیم به مجلس شورای ملی تقدیم خواهد شد.

با فرارسیدن 2 مارچ 1946 که موعد تخلیۀ خاک ایران از قوای بیگانه، مطابق قرارداد سه‌جانبه بود، قوام که هنوز در شوروی بسر می‌برد، انتظار داشت که شوروی خاک ایران را ترک گوید، اما شوروی در ازای آن تنها اقدام به ترک نقاط محدودی از خاک ایران، شاهرود، مشهد و سمنان، یعنی مناطقی در شرق ایران، نمود. این امر موجب خشم هیأت ایرانی گردید، به‌طوری که قوام تصمیم به بازگشت به ایران را گرفت. اما در این میان از سوی مقامات شوروی اعلام شد که قوام و هیأتش به ضیافت شامی از سوی شخص استالین، که به افتخار آنان برگزار می‌شود، دعوت شده‌اند. قوام این دعوت را به نشانۀ نزاکت دیپلماتیک پذیرفت. در آن ضیافت استالین سفیر خود شادچیکف را با اختیارات وسیع برای مذاکرات با ایران و رفع مشکلات به قوام معرفی نمود. در آن مجلس قوام از پیوند دیرینۀ آذربایجان به عنوان بخش جدایی‌ناپذیر ایران دفاع کرد و همچنان خواهان ترک نیروی شوروی از ایران گردید. در عین حال خاطرنشان کرد، که در صورت ترک خاک ایران از سوی قوای شوروی، برخی اختیارات محلی را به انجمن ایالتی آذربایجان واگذار خواهد نمود.

11 اسفند 1324: در این تاریخ دولت انگلیس و آمریکا مطابق قرارداد سه‌جانبه خاک ایران را ترک کردند. این خبر، در حالی که قوام در مسکو بسر می‌برد، از رادیو مسکو پخش کردید. در همین روز هیأت اعزامی ایران به مسکو، یادداشتی رسمی به وزارت امور خارجۀ شوروی ابلاغ و بر اساس همان پیمان سه‌جانبه خواهان ترک خاک از سوی نیروهای شوروی گردید. ایران گردید.

12 اسفند 1324: دکتر محمد مصدق به ایراد نطقی در مجلس شورای ملی پرداخت، که طی آن به عدم تخلیۀ خاک ایران توسط شوروی اعتراض نمود. اما از پیمانه سه‌جانبه‌ای که ارتش‌های اشغالگران را موظف به ترک ایران، شش ماه پس از خاتمۀ جنگ، می‌نمود انتقاد کرده و آن را برای بنیۀ ضعیف کشور کمرشکن تلقی نمود. وی همچنین به عدم ترک شوروی توسط هیأت ایرانی به ریاست قوام، پس از اطلاع از عدم ترک کامل قوای شوروی از ایران، انتقاد نموده و به این‌که سفر و توقف این هیأت در مسکو به درازا کشیده و از ارائۀ گزارش به مجلس خودداری شده، اعتراض نمود.

16 اسفند 1324: قوام و هیأت نمایندگی ایران، بدون گرفتن نتایج روشنی از این اقامت و مذاکرات طولانی با شوروی، به ایران بازگشتند.

19 اسفند 1324: هواپیمای هیأت ایرانی در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست و مورد استقبال پرشور مردم قرار گرفت. قوام از همان فرودگاه به ملاقات شاه رفته و گزارش این ملاقات را به استحضار ایشان رساند.

29 اسفند 1324: سادچیکف سفیرکبیر شوروی، با اختیارات کامل، برای انجام مذاکرات و حل مسئلۀ ایران، وارد تهران شد.

1 فروردین 1325: بازداشت سیدضیاالدین طباطبایی به دستور قوام صادر گردید. وی درست به مدت یک‌سال در حبسی بسر برد که به یک میهمانی اجباری بیشتر شباهت داشت. اما دستگیری وی و همچنین تعداد بیشتری از افراد معروف به هواداری انگلستان، بیش از آن‌که امر سیاسی داخلی باشد، در واقع برای بدست آوردن رضایت خاطر شوروی‌ها در مذاکرات و بستن قرارداد با شوروی بود.

2 فرودین 1325: از رادیو مسکو اعلام گردید که شوروی اقدام به تخلیۀ نیروهای نظامی خود از ایران خواهد نمود و آغاز این اقدام 24 مارچ 1946 و مدت زمان آن 5 تا 6 هفته اعلام گردید. انتشار این خبر زمانی صورت گرفت که قوام و سادچیکف در حال مذاکره و تنظیم قرارداد میان ایران و شوروی بودند. از طرف دیگر شورای امنیت سازمان ملل متحد، زیر فشار انگلیس و آمریکا، خواهان بررسی مسئلۀ ایران گردید. اما گرومیکو نمایند شوروی در این شورا، به این اقدام اعتراض نمود و اعلام داشت که ایران و شوروی در حال مذاکره هستند، و تا وقتی این مذاکرات ادامه دارد، هیچ دلیلی برای طرح موضوع در شورای امنیت نیست. تقاضاهای گرومیکو برای تعویق بررسی موضوع در شورای امنیت پذیرفته نشد. نمایندگان شوروی جلسه را ترک کردند. سپس با وساطت آمریکا نمایندۀ ایران ـ حسین اعلاء ـ برای ارائۀ گزارشی از جانب ایران به این شورا دعوت گردید.

8 فروردین 1325: در چهارمین جلسۀ شورای امنیت سازمان ملل، به‌رغم گزارشات حسین اعلا به این شورا مبنی بر این که، هیچ قرارداد پنهانی میان ایران و شوروی منعقد نشده، بلکه برعکس دولت شوروی پیشنهاداتی به دولت ایران داده که خلاف اصل استقلال حاکمیت ایران است، اما به تقاضای نمایندۀ ایالات متحدۀ آمریکا، قرار شد بررسی و تصمیم مسئلۀ ایران، توسط شورای امنیت، تا ششم ماه می 1946 به تعویق افتد.

17 فرودین 1325: اطلاعیه‌ای از سوی دولت مبنی بر به سرانجام رسیدن مذاکراتی که در مسکو آغاز و در تهران به امضاء قرارداد شامل سه ماده رسید، صادر گردید: مادۀ یک؛ شروع تخلیۀ ایران توسط قوای شوروی از تاریخ 24 مارچ 1946 یا 4 فروردین 1325 که ظرف یک ماه‌ونیم به اتمام خواهد رسید. مادۀ دو؛ توافق بر روی قرارداد تأسیس شرکت نفت مختلط میان ایران و شوروی، به منظور تجسس و بهره‌برداری اراضی نفت‌خیز در شمال ایران، که تأثید و تصویب آن قرارداد به برگزاری انتخابات و تشکیل مجلس شورای ملی، دورۀ پانزدهم، ظرف 7 ماه موکول شده بود. مادۀ سه؛ مسئلۀ آذربایجان امر داخلی دولت ایران شناخته و دولت ایران موظف به انجام اصلاحاتی با روح خیرخواهی نسبت به اهالی آذربایجان نموده بود. این قرارداد به امضاء رئیس دولت ایران، احمد قوام و سفیرکبیر شوروی در تهران سادچیکف رسید.

پس از انعقاد آن قرارداد، طی ارسال پیام‌ها و نامه‌های متقابلی میان سادچیکف، قوام و استالین، بر رضایت از مفاد آن قرارداد و تداوم دوستی و روابط مودت‌آمیز میان ایران و شوروی تکیه و تأکید شد که قوای شوروی در تابخ نهم می 1325 به طور کامل خاک ایران را ترک خواهد نمود

20 فروردین 1325: قوام دستور بازداشت سرلشگر حسن ارفع رئیس سابق ستاد ارتش را صادر کرد که با حزب توده مبارزات قاطعی نموده بود. همچنین اقدام به دستگیری برخی از چهره‌های سیاسی که معروف به نزدیکی به انگلیس بودند، نمود مانند دکتر هادی طاهری از سران اکثریت مجلس 14، حسام دولت‌آبادی، برادران لنکرانی و میرزاکریم‌خان رشتی و… با این نوع اقدامات قوام در صدد آن بود که خوش‌نیتی خود را به مقامات شوروی نشان داده و مراتب آسودگی خیال آنها را در پیشبرد امر تخلیۀ ایران فراهم سازد. در همین زمان نیز حکم رزم‌آرا را برا ی ریاست بازرسی منطقۀ آذربایجان و کردستان صادر نموده و وی را به آن مناطق اعزام نمود. سپس در تیرماه 1325 حکم ریاست ستاد ارتش را نیز برای رزم‌آرا به تأیید و امضای شاه رساند.

1 اردیبشت 1325: احمد قوام، از آنجا که به مقامات شوروی قول داده بود که مسئلۀ آذربایجان به صورت مسالمت‌امیز و اعطای برخی امتیازات به مردم آذربایجان حل نماید، اعلامیه‌ای صادر نمود که شامل اعطای برخی امتیازات اداری و محلی به استان آذربایجان و انجمن ایالتی این استان بود همچنین ارائۀ طرح افزایش نمایندگان آذربایجان در مجلس شورای ملی را، پس از انجام انتخابات و تشکیل مجلس پانزدهم را وعده نمود.

8 اردیبهشت 1325: مطابق دعوت دولت هیأتی از آذربایجان به ریاست سیدجعفر پیشه‌وری برای انجام مذاکراتی با دولت وارد تهران شد. این هیأت به مدت 15 روز در تهران بسر برده و با دولت مذاکره نموده اما مطالباتی را مطرح نمود که مفاد هفتگانۀ اطلاعیه دولت فراتر رفته و مورد قبول واقع نشد. لاجرم هیأت فوق بدون اخذ نتیجه‌ای به تبریز بازگشت.

هیأت آذربایجان در همۀ موارد و مفاد اطلاعیۀ دولت، اصل پیشنهاد مقامات اداری، نظامی و امنیتی استان آذربایجان را از سوی حزب دمکرات کردستان و تأیید دولت مرکزی مطالبه می‌کرد که مورد قبول واقع نشد. مورد اختلاف دیگر؛ خواست تنفیذ تصمیم تقسیم خالصجات دولتی و انتقال آنها به زارعین این منطقه، توسط مجلس شورای ملی بود، و چون مجلسی در آن تاریخ وجود نداشت، تصمیم در این زمینه بدون نتیجه‌گیری به بعد معوق گردید.

قوام روز بعد از ترک تهران، توسط هیأت مذکور، طی اطلاعیه‌ای موارد مورد مذاکره و نتایج آن را به اطلاع عموم رساند و همچنین، در همان اصلاعیه، از مقامات این هیأت خواست که شرایط و تسهیلات برگزاری انتخابات سراسری مجلس شورای ملی در این ناحیه را نیز فراهم نمایند.

27 اردیبهشت 1325: از طرف قوام‌السلطنه هیأتی به آذربایجان اعزام می‌گردد تا از پیشروی و نتایج تخلیۀ خاک ایران در منطقۀ آذربایجان توسط ارتش سرخ گزارشی تهیه و ارسال نماید.

4 خرداد 1325: پس از دریافت این گزارش و تأیید تخلیۀ نیروهای نظامی ارتش سرخ از منطقۀ آذربایجان قوام طی اعلاعیه‌ای تأیید مراتب تخلیه را از طریق سفارت کبرای دولت شاهنشاهی ایران به اطلاع شورای امنیت سازمان ملل می‌رساند. به ضمیمۀ این اطلاعیه همچنین نامۀ سادچیکف سفیرکبیر شوروی مبنی بر تأیید رسمی تخلیه ایران را نیز ارسال می‌نماید.

21 خرداد 1325: یک هیأت سیاسی نظامی، به ریاست مظفر فیروز معاون نخست‌وزیر، از سوی قوام به تبریز اعزام گردید تا به مذاکره با مقامات حزب دمکرات حاکم بر آذربایجان بپردازد. حاصل این مذاکرات صدور موافقت‌نامه‌ای بود که در اصل تکمیلیه‌ای بر همان اطلاعیه 7 ماده‌ای نخست‌وزیری در یکم اردیبهشت بود که امتیازات بیشتری را در بر می‌گرفت و بیانگر حسن‌نیت دولت مرکزی در حل مسالمت‌آمیز اشغال و بحران آذربایجان، در انطباق با قولی که به شوروی داده بود.

23 خرداد 1325: موافقنامه‌ای به امضای مظفر فیروز و جعفر پیشه‌وری رسید. یکی از مواد این موافقت نامه این بود که ارتش آذربایجان بخشی از ارتش شاهنشاهی ایران شود. پیشه‌وری درخواست کرد که بودجه ارتش آذربایجان از سوی بودجه دولت در تهران پرداخته شود و هم‌چنین خواست که همه افسران ارتش آذربایجان با درجه‌ای که او بدانها داده به رسمیت شناخته شوند و به ارتش شاهنشاهی ایران بپیوندند. شماری از افسران ارتش شاهنشاهی، زمانی که پیشه‌وری جمهوری دموکراتیک آذربایجان را به فرمان استالین راه انداخت از ارتش شاهنشاهی ایران فرار کردند و به ارتش جمهوری دموکراتیک آذربایجان پیوستند. این افسران فراری از سوی پیشه‌وری درجه‌ بالاتر گرفتند، برای نمونه افسران فراری که در ارتش شاهنشاهی ایران درجه سروانی داشتند از سوی پیشه‌وری سرهنگ شدند. قوام درخواست پیشه‌وری را با شاهنشاه درمیان گذاشت. شاهنشاه گفتند:

«من هرگـز چنین قدرت و اختیـاراتی ندارم که برخلاف قانون اساسی مشروطه ایران به افسرانی که از خدمت فرارکرده و برضد ارتش و میهن خود شوریده‌اند، درجه بدهم و یا درجاتی که از جای دیگر و از راه دیگر بدست آورده‌اند را به رسمیت بشناسم، و در کنار افسرانی بازگردند که به سوگند خود برای حفظ مملکت وفادار مانده‌اند، بهتر است که من دست راستم را ببرم پیش از اینکه این درجه‌های گرفته شده را به رسمیت بشناسم. من عملی برخلاف مصالح مملکت در جهت از هم پاشیدن ارتش ایران مرتکب نمی‌شوم…»

احمد قوام به پیشه‌وری گفت که شاهنشاه که فرمانده کل قوا هستند و این درخواست را امضا نخواهند کرد. پیشه‌وری گفت در این صورت گفتگوها با حکومت مرکزی به پایان رسید

اما قوام برای جلب اطمینان بیشتر شوروی‌ها، ضمن دادن آزادی عمل وسیع‌تر به حزب توده، همچنین در ترمیم کابینۀ خود سه وزیر توده‌ای، دکتر مرتضی یزدی، ایرج اسکندری و فریدون کشاورز، و یک تن از حزب ایران، که با حزب توده ائتلاف کرده بود، یعنی الهیار صالح، را به هیأت دولت خود وارد نمود.

اما سیاست ملاحظه‌کارانه قوام در قبال شوروی به علاوۀ حضور وزرای توده‌ای در کابینه و همچنین دادن آزادی عمل به این حزب، دو پیامد نامطلوب برای کشور داشت. نخست ایجاد ظن و تردید انگلیس به سیاست قوام و نسبت به قدرت‌گیری توده‌ای‌ها که منجر به تحریکات آنها در میان عشایر فارس و جنوب ایران گردید. از سوی دیگر توده‌ای با نفوذ گسترده‌ای که در میان مناطق تازه صنعتی شدۀ ایران، موجب تحریک در میان کارگران و ایجاد ناآرامی در برخی از شهرهای ایران شدند.

14 مهرماه 1325: فرمان انتخابات دورۀ پانزدهم مجلس شورای ملی صادر شد. اما، به سبب نابسامانی‌ها در کشور، این انتخابات به طول انجامید و سرانجام در تاریخ 25 تیر 1326 این مجلس افتتاح گردید.

25 مهر 1325: قوام‌السلطنه پس از موفقیت در سرکوب این شورش‌ها و ناآرامی‌ها و به بهانۀ آنها دست به ترمیم کابینۀ خود زد. به عبارت دیگر ابتدا استعفای خود را تقدیم محمدرضاشاه نمود، اما بلافاصله نیز فرمان تشکیل کابینۀ جدید را دریافت و در کابینۀ جدید خود وزرای توده‌ای را کنار گذاشت.

1 آذر 1325: قوام به فرمان شاه، دستور حرکت قوای ارتش را به زنجان صادر نمود. پیش از آن، مطابق قراردادی که میان نخست‌وزیر ایران و سادچیکف امضا شده بود، اجرای عهد پیش‌بینی شده در آن مبنی بر تأسیس شرکت نفت شمال، موکول به نظر و تصویب مجلس شورای ملی شده بود. اما از آنجا که مجلس در فترت بسر می‌برد و برگزاری انتخابات دور پانزدهم آن مقید به تخلیۀ خاک ایران توسط کلیۀ نیروهای متفقین از جمله نیروهای نظامی شوروی شده بود، روس‌ها برای بدست آوردن امتیاز نفت شمال، ترجیح دادند خاک ایران را ترک و دست حمایت خود را از پشت حزب دمکرات در آذربایجان بردارند.

از سه ماه پیش از صدور فرمان عزیمت ارتش به زنجان، سرهنگ بواسحقی در سِمَت نمایندگی نخست‌وزیر و فرمانداری نظامی در زنجان بسر می‌برد. برادران ذوالفقاری با نیروهای خود وارد زنجان شده و زنجان در عمل زیر فرمان حکومت مرکزی بود. با ورود ارتش به زنجان و خمسه پیشه‌وری و سران حزب دمکرات به وحشت افتادند. پیشه‌وری در رادیو و روزنامه‌های خود، به تبلیغات گسترده‌ای علیه قوام و دولت مرکزی ایران دست زد. دولت‌ها آمریکا و انگلیس نیز از اعزام ارتش و بازگرداندن آذربایجان به ایران استقبال و قول حمایت و مساعدت دادند.

نیروهای ارتش از زنجان راهی میانه و قافلانکوه و تبریز شد. نیروهای نظامی در مسیر تبریز با دسته‌هایی از فرقه دمکرات مواجهه و درگیر شد.

20 آذر 1325: نیروهای ارتش وارد شهر میانه شدند و اعضای فرقۀ دمکرات به همراهی غلام‌یحیی پیشه‌وری ضمن جنگ و گریز و سرقت بانک‌ها، به سمت تبریز گریختند.

و روز 21 آذر 1325: نیروهای ارتش ایران به دروازه‌ تبریز رسیده و قرارگاه خود را در آنجا بناگذاشتند. سران فرقه از تبریز به خاک شوروی متواری شدند و پیشه‌وری که پیش از این در تبلیغات خود علیه دولت ایران، به تهدید گفته بود؛ «مرگ هست بازگشت نیست» در این فرار سران متواری فرقۀ دمکرات را همراهی می‌کرد. بدین ترتیب حق حاکمیت ایران بار دیگر، پس از یکسال، در خطۀ آذربایجان محقق و مستقر گردید.

27 آذر 1325: در این تاریخ تقدیرنامه‌‌ای از سوی پادشاه کشور، محمدرضاشاه به نخست‌وزیرش احمد قوام اعطا گردید. متن آن تقدیرنامه به نقل از «میرزااحمدخان قوام‌السلطنه در دوران قاجار و پهلوی» نوشتۀ باقرعاقلی» به شرح زیر، است:

تهران ـ کاخ مرمر ـ 27 آذر 1325

جناب اشرف احمد قوام ـ نخست وزیر

در این موقع که به یاری خداوند متعال غائلۀ آذربایجان مرتفع و موفقیت بزرگی نصیب کشور گردیده است، لازم می‌دانم خوشنودی و رضایت قلبی خود را به شما اظهار نمایم. بدیهی است در تهیه موجبات این موفقیت مساعی و اهتمامات شما تأثیر مهمی داشته است. زیرا با وجود مشکلات فوق‌العاده استقامت شما که محرک آن احساسات میهن‌پرستانه بوده است به وضع ناگوار آذربایجان خاتمه داد و بر افتخارات شما افزود.

انتظار داریم با همان لیاقت و شایستگی که در کارها دارید با تکمیل اصلاحات و تهیه وسایل سعادت و ترقی کشور بر مراتب رضامندی ما بیفزائید. محمدرضا پهلوی

25 تیر 1326: مجلس شورای ملی دورۀ پانزدهم با سخنان محمدرضاشاه افتتاح گردید و سپس احمد قوام در مقام نخست‌وزیر گزارش مبسوطی از دورۀ نخست‌وزیری خود و اوضاع نابسامان کشور، غائلۀ آذربایجان و تلاش‌های بسیار برای نجات این خطه از کشور از دست نیروهای بیگانه و عامل و بازوی بیگانه، به مجلس ارائه نمود. قوام در بخشی از سخنان خود گفت:

«من اعتراف می‌کنم هیچگاه در صد سال اخیر ملت ایران تا این درجه عشق به میهن و وطن‌پرستی و وحدت و اتفاق در مقابل مصائب خارجی خویش را آشکار نکرده بود. این تجلی روح وطن‌پرستی دنیا را به تحسین واداشت و همین نیروی عظیم و غیر قابل انکار ملی است که به ما اطمینان می‌دهدکه در تمام مبارزات در میدان حیات و بقاء خود فاتح و پیروز خواهیم بود.» (به نقل از میرزااحمدخان قوام‌السلطنه در دوران قاجاریه و چهلوی نوشتۀ باقر غاقلی)

29 مهرماه 1326: در این جلسه مجلس مقاوله‌نامۀ نفت شمال بین ایران و شوروی رد شد. قوام در این جلسۀ مجلس شورای ملی سیاست چرخش ماهرانه خود را اجرا و طی نطق مفصلی در مجلس از این طرح و تبعات آن در آذربایجان انتقاد کرد و با پیشنهاد عده‌ای از نمایندگان طرح دو فوریتی به صورت ماده واحده تصویب و عملاً قرارداد و طرح مربوط به آن ملغی شد. درقسمت الف ماده واحده آمده‌است:

نظر به اینکه آقای نخست‌وزیر با حسن نیت و در نتیجه استنباط از مفاد ماده دو قانون ۱۱ آذرماه ۱۳۲۳ اقدام به مذاکره و تنظیم موافقت نامه مورخ ۱۵ فروردین ماه ۱۳۲۵ در باب ایجاد شرکت مختلط نفت ایران و شوروی نموده‌اند و نظر به اینکه مجلس شورای ملی ایران استنباط مزبور را منطبق با مدلول و مفهوم واقعی قانون سابق‌الذکر تشخیص نمی‌دهد مذاکرات و موافقت نامه فوق را بلا اثر و کان لم‌یکن می‌داند. ماده سوم ابلاغیه مورخ ۱۵ فروردین ۱۳۲۵ نیز کان لم‌یکن می‌باشد.

هرچند دولت شوروی بخاطر این مصوبه به دولت ایران شکایت نمود ولی عملاً قوای شوروی خاک ایران را ترک کرده بودند و دستور لشکر کشی به آذربایجان از طرف قوام صادر شده بود.

, , , ,
اشتراک گذاری