دکتر فریدون آدمیت به روایت دیگران:
چارلز وبستر استیونسن پرفسور در تاریخ روابط بینالملل ـ ۱۹۴۹:
«آقای آدمیت در تحقیق تاریخ روابط دیپلماسی ایران در دورۀ اوایل سدهی نوزدهم، علاوه بر پشتکار و مهارت فنی، نمودار بصیرت و تفکر تاریخی استثنائی است.»
فرشته نورائی مورخ و محقق ـ ۱۳۵۲:
«در آثار آدمیت به درجات مختلف تاریخ با دانش سیاسی به هم آمیخته است. یعنی تاریخ را در رابطه با علوم اجتماعی بررسی میکند و فلسفۀ سیاسی را بر پایۀ تاریخ بنا مینهد.»
سیمین فصیحی تاریخنگار و محقق ـ ۱۳۷۶:
«آدمیت یکی ار معدود کسانی است که در عرصه تاریخنگاری معاصر هم دارای سبک و اسلوب نیرومند و هم بینش تاریخی خاصی است وی با یافتن بنیادی و اصلی تاریخ فکر و تأکید بر بنیادگذاران فکری نهصت مشروطه، توانسته است تکنگاریهای تفسیری با ارزشی را تألیف کند. آثار او دربارۀ میرزا آقاخان کرمانی، فتحعلی آخوندزاده و طالبوف تبریزی از بهترین نمونههای تاریخنگاری نوین به شمار میآیند.»
پرفسور بگلی ـ ۱۳۷۶:
«فریدون آدمیت، حقوقدان و دانشمند ایرانی، با انتشار کتابهایی تحت عنوان «جزایر بحرین»، «امیرکبیر و ایران» و «فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت ایران» نامدار شد. و آن آثار با نگارش رسالات تک موضوعی دربارۀ مصلحان فکری مانند فتحعلی آخوندزاده، سپهسالار، میرزا آقاخان کرمانی و عبدالرحیم طالبوف ادامه یافت. تحقیقات جدیدتر آقای آدمیت عبارتند از: «فکر دموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت ایران» و «ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران». همچنانکه از عنوان اخیر پیداست، ایدئولوژی نهضت مشروطیت تحقیقی است پیرامون افکار و اندیشههای مشروطهخواهی، نه حوادث و وقایع مزبور؛ با این همه در خلال بررسی مذکور هم نکات جدیدی در مورد بسیاری از حوادث مشروطه ارائه شده و هم ارزیابیهایی در مورد آن اقامه گشته که تا امروز نیز مورد قبول هستند.»
هما ناطق ۱۳۷۶:
«امروز چه در ایران و چه در بیرون از ایران، نام آدمیت سرلوحۀ همه نوشتههائی است که در بارۀ تاریخ فکر و حرکت مشروطهخواهی منتشر شدهاند و هرکس در این رشتهها قلم به دست گیرد، نمیتواند مدیون آثار او نباشد.»
کریستف بالایی ـ ۱۳۷۶:
«فریدون آدمیت در مقام مورخ، اهمیت بنیادین اندیشه، درخشش آن و جایگاه مؤثرش را در تحولات منجر به جامعۀ نوین ایرانی بررسی و منعکس کرده است. تاریخ اندیشه سرآغازی بنیادین در درک تجزیه و بازسازی افکار است. در اینجا آدمیت با متونی اصولی، دستمایۀ لازم را برای کشف راز دگرکونی زیباشناختی را از دیدگاه اجتماعی و سیاسی در اختیار جستجوگر قرار میدهد یعنی هر آنچه را که موجب نیل جامعه ایرانی به سمت تجدد میشود مینمایاند.»
شهین سراج ـ ۱۹۹۷:
«ارزش پژوهشهای فریدون آدمیت در راه شناساندن تاریخ تفکر در چند دوره اخیر بر کسی پوشیده نیست. یکی از جنبههای درخور ستایش پژوهشهای او کوشش همه جانبهاش می باشد در راه شناسایی و ارائه نحوه برخورد تفکر ایرانی با نحلههای جدید فکر و اندیشه آدمیت در کندوکاو عمیق و زیرکانۀ خود در کجا فروغ تأثیری از فکرئی دیگر و نوین بر اندیشه و ذوق ایرانی یافته آن را با قید سرچشمۀ اصلی یادآور میشود. این ویژگی کار او برای پویندهای که در راه مطالعات تطبیقی فرهنگها و تاریخ عقاید قدم برمیدارد بس ارزنده و راهگشاست.»
دکتر جواد طباطبایی ـ ۱۳۸۵
اگر از پژوهشهای فریدون آدمیت بگذریم، هنوز دربارۀ اندیشۀ سیاسی این دوره [دوران جدید تاریخ ایران] با اسلوب و روشهای جدید تحقیق مهمی صورت نگرفته است. تا زمانی که فریدون آدمیت با انتشار واپسین جلد پژوهشهای خود به مجموعۀ تحقیقات خود پایان داد. هنوز هیچ تحقیق مهمی دربارۀ این دوره صورت نگرفته بود. نخست، فریدون آدمیت بسیاری از رسالههای خطی یا چاپی نایاب و اسناد و مدارک این دوره را مورد بررسی قرار داد و با پژوهشهای خود دریافتی نو از دگرگونیهای اندیشۀ سیاسی این دوره عرضه کرد.»
داریوش همایون ـ ۱۳۸۵:
دوتوکویل جنبش مشروطه ایران؟
به جنبش مشروطه، شامل مرحله انقلابی، همه گونه نگریستهاند. خود رهبران جنبش نیز، عموما، درباره معانی و ابعاد آن نه همرای بودند و نه تصور درستی داشتند. آن جنبش و انقلاب مانند هر فرایند تاریخی دیگر، نگرندگان و تحلیلگران خود را لازم میداشت تا به درستی شناخته شود. در رویداد تاریخی نیز مانند اثر هنری، منتقد، به معنی چشم بیننده و ذهن تحلیلگر، نقشی سازنده حتا آفریننده دارد. دمکراسی آمریکائی در مراحل آغازین خود منتظر الکسی دو توکویل بود تا بر خود آمریکائیان نیز آشکار شود؛ و آن آگاهی طبعا به نیرومند شدن و تحقق یافتن دمکراسی ویژهای که در زمین دست نخورده قاره نو سر بر میزد کمک کرد.
فریدون آدمیت جنبش مشروطه را از اینکه در تصویر سردر مجلس توپ و ستارخان ـ که جامعه سیاسی و روشنفکری ایران را در هشتاد ساله گذشته برداشته بود ـ فروکاسته شود بدرآورد؛ و چشمان ما را بر پیام اصلی و دورانساز آزادی و ترقی، برتجددی که همه معنای مشروطهخواهی بود، گشود. او تاریخ مشروطیت را در پهنه اندیشه و بحث سیاسی بررسی کرد که زمینه اصلی آن جنبش بود. سردر مجلس و توپ و ستارخان جای مهم خود را از دست ندادند ولی پس از خواندن آدمیت دیگر نمیشد جنبش مشروطه را در کلیت آن، یعنی نوسازندگی سرتاسری جامعه ایرانی، شامل فرهنگ و سیاست، و ورود به جهان امروزین، ندید. اما کوشش او نیز مانند خود پیام جنبش مشروطه در غوغای کشاکشهای سیاسی گم شد و منتظر نسل تازهای از پژوهشگران ماند که فارغ از سیاستبازیها دارند مشروطیت را در جای شایستهاش به عنوان سرآغاز “عصر جدید” ایران میگذارند. آدمیت را نمیتوان دو توکویل مشروطیت ایران نامید ولی اگر اصراری در این باشد نزدیکتر از او کسی را نداریم.
حجت کلاشی ـ آبان ۱۴۰۰
فریدون آدمیت بحثهای بسیار جدی مطرح کرد؛ بسیار جدی. چون این مردِ بزرگ، داشت به مردم میگفت نکنید این کارها را. هشدار میداد که از این کاری که دارید انجام میدهید چیزی جز استبداد بیرون نمیآید. اگر در پی جمهوریت هستید در درون مشروطه درست کنید. اینها را من نگفتم، اینها را آدمیت خیلی هم بهتر از من گفت یا دکتر طباطبایی حرفهای بسیار مهم و پر مغزی دارد. میخواهم بگویم که باید در نظر بگیریم که این یک بحث فکری است. حالا حرف آدمیت را گوش نکردیم ولی ما میفهمیم که آدمیت درست فهمیده بود.