مشروطهخواهی یک ایدۀ واهی یا یک ایدۀ انتزاعی نیست. بخاطر اینکه کارنامه دارد. مثلاً در مورد زنان، باید دید که قبل از انقلاب چه اتفاقی افتاده است، هم در دورۀ رضاشاه فقید و هم در دورۀ محمدرضاشاه فقید. در این دورهها زنان از زندگی سابق یعنی از سبک سنتی بیرون آمدند، وارد جامعه شدند، در حوزۀ هنر و موسیقی توانستند شکوفا بشوند. خُب همۀ اینها جزیی از برنامۀ مشروطهخواهی در مورد زنان است.
در حوزۀ صنعت میبینیم که پایههای صنعت و صنعتی شدن ایران در همان دوره گذاشته شد. از ماشینآلاتی که هست، در اراک و تبریز و صنعت خودروی تهران یا صنایع سنگین در شهرهای مختلف. در همۀ این حوزهها میتوان دید که مشروطهخواهان دارند به یک کارنامۀ واقعی اشاره میکنند.
در مورد آزادیهای سیاسی، که بر آن اینهمه اشاره میشود، من معتقدم که، در دورۀ پهلوی، ما آزادترین دوره را در حوزۀ سیاسی نیز تجربه کردهایم. منتهی آن چیزی که محدودیتها را بوجود میآورد، ارادۀ حکومت نبود، بلکه ممانعت نیروهای مخرب بود. مثلاً قبل از سال 56 که آن نامۀ سه نفره را که رهبران جبهۀ ملی مینویسند و مرحوم بختیار نیز درونشان بود، قبل از زمانیست که شاه در سال 56 آرام آرام به سمت فضای باز سیاسی میرود. بنابراین اگر شاه سه سال زودتر فضای سیاسی را باز میکرد، سه سال زودتر انقلاب میشد. چرا؟ برای اینکه آنها فکر میکردند که باید خمینی را به ایران بازگردانند. آنها تصورشان این بود که به دنبال آزادی هستند. در صورتی که اصلاً چنین نبود.
هنر دورۀ پهلوی این بود که نیروهای مخرب را کنترل میکرد. وظیفۀ ساواک کنترل این نیروی مخرب بود. میتوان کارنامۀ این سازمان را بررسی کرد و به آن ایراد گرفت و گفت که اینجا یا آنجا ایراد وجود داشته است، خُب مگر سازمانهای دیگر ایراد ندارند؟ همه جا ایراد وجود دارد. اما کار نیروهای ساواک این بود و این نیروهای مخرب را کنترل کرده بود.
ما در حوزۀ اقتصادی توانستیم به رشد دو رقمی دست پیدا کنیم. ما توانستیم مسیر توسعه را در ایران طی کنیم. ایران در آن زمان از کرۀ جنوبی جلوتر بود. ایران برای کرۀ جنوبی الگوی توسعه بود، فرسنگها جلوتر بود. مهمتر از همه اینکه در همان سیستم میتوانستند، چپها را به داخل سیستم آورده و به آنها مدیریت بدهند. مشکل حکومت پهلوی نبود که میخواست آزادی بدهد. مشکل این بود که گروههای مخربی بودند که آن آزادی را میگرفتند و تبدیل میکردند به یک واقعیت ضد آزادی. هنر آن حکومت این بود که نیروهای مخرب را کنترل میکرد. به رغم این آزادیهای سیاسی در دورۀ پهلوی جلو بود. باید این امر را با کشورهای دیگر منطقه مقایسه کنیم. نمیتوانیم ایرانی را که از دل قاجار بیرون آمده، کشوری که نیروهای مخرب بسیار خطرناکی دارد، نیروهای ارتجاعی دارد، چنین کشوری را نمیتوانیم با سوئیس امروز مقایسه کنیم.
روزی که آن حکومت فروافتاد و آن سیستم فروافتاد، اعم از ساواک و شاه، آن نیروهای مخرب تمام آن آزادیها را که آن حکومت داده بود، یکی یکی پس گرفتند، از بین بردند. من خودم یادم میآید، آن موقع در ابتدای راهنمایی بودم، مردها اجازه نداشتند پیراهن آستین کوتاه بپوشند. این حجابی که امروز برای خانمها مانده، اینطور نبود که فقط علیه بانوان ایران اعمال بشود. مردها هم وقتی آستین کوتاه میپوشیدند، آنها را میگرفتند، تیغ میزدند، رنگ میپاشیدند. کاست موسیقی را نمیشد تهیه کرد، پوتین چرمی و کاپشن چرمی ممنوع بود و کسی اجازه نداشت بپوشد.
(بخشهایی از سخنان حجت کلاشی در برنامه OMID AM در شبکه منوتو)