تضمین در سیاست؟

در سیاست نمی‌توان تضمین داد. اما می‌‌توان تحلیل کرد که کدام نظام مستعد دیکتاتوری‌ست و کدام نظام این استعداد را کمتر دارد. در پادشاهی مشروطه، آن قانون اساسی‌اش، اگر بتوان از این لفظ استفاده کرد، مهمترین تضمینی‌ست که می‌تواند بدهد. چرا؟ برای این‌که در آن قانون اساسی حاکمیت از آنِ ملت است. مسئلۀ داشتن تاج یا نداشتن آن نیست. یعنی آن‌چه که تمایز را ایجاد می‌کند، بود و نبود تاج نیست، بود و نبود تخت نیست. بلکه آن قانون اساسی‌ست که تعیین می‌کند، قدرت از آن چه کسی‌ست.

آن چیزی که در جمهوری اسلامی اتفاق افتاده، این نیست که آیا این هم یک نظام سلطانی‌ست و فقط نامش عوض شده است. نه این‌طور نیست. در قانون اساسی مشروطه قدرت از آنِ ملت است. این ملت است که قدرت را به پادشاه می‌دهد. ولی در نظام ولایت فقیه قدرت از آنِ خداوند است که خودش می‌دهد به ولی فقیه. بنابراین مردم کاره‌ای نیستند. به همین خاطر است که مردم، از نظر اینها، نیازمند ولی هستند.

ما وقتی در حوزۀ سیاست وارد بحث می‌شویم، میدانیم که دو امر می‌تواند دست حکومت را ببندد و اختیاراتش را مشخص بکند. یک مفاد حقوقی‌اش و فلسفۀ آن است که حکومت را در بافتارش قرار می‌دهد و باید دید، آن مفاهیمی که نظام حقوقی و فلسفه‌اش را تعیین می‌کند چیست. و دومی هم نیروهای اجتماعی آن هستند. یعنی باید دید که رابطۀ حکومت و جامعه چیست. باید ببینیم که آیا جامعۀ توانمندی داریم یا جامعه‌ای ضعیف. اگر جامعه ضعیف باشد، پر از بحران باشد، دارای وضعیت شکننده‌ای باشد، به‌طور طبیعی تقاضای جامعه برای مداخلۀ حکومت بالا می‌رود. یعنی همین حالا، در بهترین دمکراسی‌ها، هم اگر در جامعه بحران شدیدی وجود داشته باشد، جامعه از حکومت خواهد خواست که بیشتر مداخله بکند. هر چه حکومت بیشتر مداخله بکند، قدرت بیشتری خواهد یافت. و به این ترتیب جامعه بیشتر توان خود را از دست خواهد داد و فاصله از دمکراسی بیشتر خواهد شد.

(بخش‌هایی از سخنان حجت کلاشی در برنامه OMID AM در شبکه منوتو)

, ,
اشتراک گذاری