21 آذر روز نجات آذربایجان

پیروزیی بزرگ و آموزه‌ای بزرگتر!

سخن سردبیرفرخنده مدرّس

هر امری از امور، از جمله یک امر ملی، از زمانی که در افق دیدِ پیشروترین انسان‌هایی قرار می‌گیرد، که به جامعۀ خود و  به سعادت و بهروزی مردمان و قوام ملت خویش می‌اندیشند، تا وقتی ‌که همان جامعه، همان مردمان و ملت به همان افق بنگرند و آن امر را به عنوان امر عمومی خویش  پذیرفته، در راه آن بکوشند و ازخودگذشتگی نشان دهند، گاه زمان‌های طولانی سپری می‌شوند.

از زمانی که صدراعظم برجستۀ دورۀ گذار، به دوران جدیدِ ایران، میرزابوالقاسم‌خان قائم‌مقام فراهانی در دربارِ ولیعهد عباس‌میرزا و سپس در دربار محمدشاه قاجار به این اندیشید، که ایران محور است و عالم گردونه‌ای که بدور آن محور می‌گردد و به این دریافت رسید که؛ در این گردش روزگار و گردونۀ عالم باید «به مردی»، اگر لازم آید، «به نامردی» نیز از مصالح «دولت ایران» دفاع کرد، و از هنگامی که آن وزیر بزرگ در راه فراهم‌آوردن شرایط امکان و ابزار مادی و معنوی این دفاع، جان در راه گذشت، تا زمانی که امر استقلال ملی، امر نگه‌داری تمامیت کشور و دفاع از یکپارچگی ملت، به مثابۀ امور و اصول دائمی یک ملت، به امر عمومی ایرانیان بدل گردد و همه آماده باشند در راه این اصول و امور ملی جانفشانی کنند، سده‌ای، بلکه نزدیک به یک سده‌ونیمی از آن آغاز گذشته و انقلاب مشروطه نیز به تحقق رسیده بود. اما ایران همچنان طوفان‌های مهیبی را داشت که باید پشت سر می‌گذاشت و می‌بایست با کمترین امکان و ابزار مادی، که در اختیار داشت، از خود دفاع کند. چنان‌که طوفان مهیب و گردابِ خانمان‌برانداز جنگ جهانی دوم و اشغال ایران در 1320/ 1941، یعنی از میان رفتن اصل حاکمیت ملت و استقلال کشور، یعنی مهمترین امر ملی یک کشور، در عمل، پس از ابقایی کوتاه بدست رضاشاه بزرگ، بار دیگر زیر پای ارتش‌های بیگانه، در عمل، از میان رفته بود.

پیش از این اشغال، یعنی تا زمانی که بخت دوبارۀ ایران با آمدن رضاشاه سربلند کند، در عمل ایران ازهم پاشیده بود، نفع ملت، زیر بارِ سنگین طمع بیگانگان استعمارگر، له شده بود، از هرگوشۀ کشور نای و نوای شوم تجزیه‌طلبی و جداسری، به تحریک بیگانگان، به گوش می‌رسید و به خراش جان و جراحت روان ایران‌گرایی نوآیین در این مرز و بوم، می‌انجامید، فلاکت همه‌گیر بود. در یک کلام همۀ ایران‌گرایان می‌سرودند: «امیدی جز به سردار سپه نیست» سردار آمد! ایران را قرار آرام بخشید و بار دیگر بدست اقتدار شاهانۀ خود به آن میهن صورت یک کشور بخشید. اما فرصت کافی نبود.

به‌رغم آن ابقاء، اما اشغال رسمی ایران توسط متفقین، در جنگ جهانی دوم، از بسیاری از بداقبالی‌های این ملت و کشور کهن درمی‌گذشت. با وجود آن شوربختی بزرگ و در هنگامۀ گردابِ هایل و خطر از دست رفتنِ قطعی و رسمی و همیشگیِ حاکمیت ملت و استقلال کشور، بود که به درایت پادشاه ایران، که به ضرب بیگانگان اشغال‌گر میهن، باید خاک کشور را ترک می‌کرد، تا ایران بماند، و به یاری تدبیر و از خودگذشتنِ بیادماندنیِ یکی از هم‌تبارانِ همان وزیران بزرگ ایران، یعنی محمدعلی فروغی و به یمن وجود ولیعهد کشور، برای بی‌اثر کردن خیالِ خلأ قدرت، خطر آن از دست‌رفتگی رسمی قطعیت نیافت. بلکه برعکس به تدبیر وزیر مدبر و وطنخواه ایران، پیمان سه‌جانبه‌ای بسته شد که شالودۀ حقوقی برای تلاش‌های دستگاه دیوانی کشور گردید، برای بیرون بردن لشگر بیگانگان از خاکِ میهن. آن پیمان خشتِ محکم و بغایت استادانه‌ای بود که بدست و همت نخست‌وزیر دولت و به تأیید وکلای مردمان پیشین گذاشته شده بود، تا  نخست‌وزیر بعدی دولت و وکلای بعدی مردمان، با تکیه بر ضابطۀ میهن‌دوستیِ سترگ شاه جوان، بتوانند بر آن بایستند  و از ایران دفاع کنند و بلای تجزیۀ ایران، در غائلۀ آذربایجان و کردستان، در خدمت مطامع کشور اتحاد جماهیر شوروی را از میان برداند. «کشور شوراها»، خلاف آن پیمان سه‌جانبۀ مؤید خود، اما نمی‌خواست ایران را بدون باج‌ستانی نفتی یا تجزیه سرزمینی ترک کند. با نگاه به وضعیت ایران که باردیگر در یکی از ضعیف‌ترین لحظه‌های ناتوانی و درماندگی خود بسر می‌برد، استالین رهبر حزب کمونیست و رئیس دولت پرولتاریایی روسی، خیال می‌کرد که زورش را هم دارد. اما ایران، به‌رغم زورمندی شوروی، نه نفت بخشید و نه خاک داد و در نهایت بلای تجزیه را از کردستان دور و آذربایجان را نیز به دامن میهن بازگرداند.

پادشاه جوان ایران، محمدرضاشاه، با تمام امکانات و اعتقادات شاهاهانۀ خویش، از جمله، وفاداری ارتش زیر فرماندهی خویش، استوار و بی‌تزلزل مدافع و حامی احیای اصل حاکمیت ملی، حفظ تمامیت سرزمینی و بقای یکپارچگی ملی بود. شاه جوان حاضر بود دست خود را بدهد و زیر بار خیانت به ایران نرود. وزیر مقتدر و مدبر دولت ایران احمد قوام به منافع ایران وفادار بود و به دفاع از آن می‌اندیشید و در همان راستای ارادۀ شاه جوان تدبیر می‌کرد، وکلای مردم ـ به استثنای بازی‌های سبکِ اندک‌شماری از آن وکلا ـ پیرو روح انتخاب‌کنندگان خود و تابع وجدان نمایندگی ملت ایران، مدافع حفظ استقلال و تمامیت ارضی و حامی وحدت و یکپارچگی ملی بودند و سر در راه دور نگه‌داشتن منافع ایران از مطامع بیگانگان داشتند و بر عهد مودت خود با مصوبۀ مجلس شورای ملی، مبنی بر جلوگیری از دادن امتیازات بی‌رویه به دول و نیروهای خارجی، باقی. و مردم ایران ـ منهای مشتی کوچک به عنوان بازوهای اجنبی و میهن‌فروش ـ چشم امید به دولت و دیوان و پادشاه خود، دوخته و در راه میهن آمادۀ از خودگذشتگی بودند. دولت با درایت ایران، به ریاست احمد قوام، به یاری توان دیپلماتیک بی‌مانند خود، در آن شرایط بس بحرانی جهان و در گیرودار رقابت‌ دولت‌های پیروزمند جنگ جهانی، توانست بخشی از این جبهۀ جهانی را پشت خود، یعنی پشت استقلال ایران، آورد و بخش دیگر آن را به دلیل همان توانمندی دیپلماتیک، معطل نگه دارد. و این آن برآیند قدرت و توانمندیی بود که از آن همسویی و وحدت نیروها سربرآورد و توانست یک «پارادایم برنده»، یک الگوی ملی پیروزمندِ تاریخی، به نام «نجات آذربایجان» را برجای گذارد.

در هفتادوهفتمین سالگرد روز نجات آذربایجان، و به نشانۀ بزرگداشت آن رخداد مهم تاریخی، که آن را، بی‌تردید، باید ذیل «پارادایم برنده» در تاریخ معاصر ایران ثبت نمود، سایت «سازمان مشروطه ایران» با اتکا به توان تحقیقی و داوریِ اعضا، کادر نویسندگان و یارانِ خود، دست به بازخوانی آن واقعۀ پراهمیت زده و مجموعه‌ای فراهم آورده و تقدیم کرده است. محتوای این مجموعه، علاوه بر تکیه بر آن پیروزی بزرگ، معنای «پارادایم برنده» را نیز به مثابۀ آموزه‌ای ‌بس بزرگتر برجسته نموده و نشان می‌دهد؛ «نجات آذربایجان» بسیار پراهمیت و بزرگ بوده است، اما آموزۀ برجای مانده از آن رخداد بزرگ، بس بزرگ‌تر و فراگیرتر است، زیرا می‌آموزد؛ «وقتی ملتی، با هر ابزار و امکانی که در اختیار و در دسترس دارد، کشورش را حفظ کند، تقویت نماید و یا پیش ببرد، بنابراین بُرده است و برنده است.» هموطنان ما در آن روزگار دشوار دستشان خیلی از ابزار و امکانات مادی پُر نبود، اما همۀ آن‌چه که موجود بود، که اساس آن یک روحیۀ ملی قدرتمند بود، را در یک سمت و سو و هم‌جهت و هم‌هدف و متکی بر عقلانیت و تدبیر و ارادۀ یگانه ملی، در تبعیت از منافع ملت و مصالح کشور، بکار انداختند و از کشور خود، از خاک خود، از ملت خود، دفاع کردند و پیروز شدند.

, , , , ,
اشتراک گذاری