زنان ایران، برای میهن، برای آزادی و آبادی

نشست «پادشاهی ایرانی و استراتژی‌های پیش رو» روز شنبه ۲۷ مه ۲۰۲۱ برابر ۶ خردادماه ۱۴۰۲ با  با میزبانی «موسسه کوروش بزرگ» در دانشگاه «رایس» در شهر هیوستون آمریکا برگزار شد.

در ادامه متن سخنرانی روشنک آسترکی روزنامه‌نگار و فعال مشروطه‌خواه در این نشست را می‌خوانید:

نقش زنان در جنبش ملی ماههای گذشته، موضوعی مورد بحث و البته محوری بوده است. توضیح نقش زنان در جنبش ملی نیازمند نگاهی به «زن » در اسطوره و تاریخ ایران است چون بر پایه آن می‌توان توضیح داد زنان و دختران ایران بعد از چهار دهه تجربه سرکوب، چهار دهه تجربه خشونت سیاسی و قانونی، و تلاش سیستماتیک جمهوری اسلامی برای زدودن آزادی‌های آنها چگونه توانستند نقشی درخشان در جنبش انقلابی اخیر ایفا کنند.

واقعیت اینست که زنان همواره نقشی محوری در اسطوره و تاریخ ایران داشته‌اند. از فرانک، مادر فریدون، که در فرهنگ پهلوانی و مبارزه علیه ضحاک نقشی برجسته داشت تا گردآفرید، پهلوانی که به رزم با سهراب رفت، و آرتمیس نخستین زن دریاسالار ایران. نقش زنان در اسطوره‌ها و تاریخ ایران بدون شک برای بسیاری از زنان ایران الهام بخش بوده است. از سوی دیگر زنان ایران در ۴۴ سال اخیر حقوق و هویتی را طلب کرده‌اند که همواره از سوی جمهوری اسلامی به محاق رفته است.

حافظه تاریخی یاور زنان ایران است تا به یاد بیاورند که درانقلاب مشروطه و در دوران سیاهی که حکومت قاجار، ایران و ایرانی را دچارش کرده بود، زنان چگونه از اندرونی‌ها بیرون آمده و به انقلاب ملی مشروطه پیوستند. زنان امروز ایران به یاد دارند در آذربایجان زنان روستایی و عشایر چگونه اسلحه دست گرفتند و دوشادوش مردانشان در برابر فرقه دموکرات ایستادگی کردند و جان دادند تا از میهن دفاع کنند.

زنان ایران با یاد می‌آورند که پادشاهان فقید پهلوی چگونه زنان را به عنوان شهروندانی برابر با مردان به مدارس فرستادند و وزیر و وکیل و سفیر کردند و همچنین، محمدرضا شاه پهلوی تاج پادشاهی بر سر شهبانو فرح و به بیان دیگر بر سر زنان ایرانی گذاشت.

نقش‌آفرینی زنان در انقلاب ملی جاری، بازتابی از هویت تاریخی و فرهنگی آنهاست. امروز زن ایرانی به دنبال بازپسگیری حقوق و برابریِ از دست رفته‌ای است که انقلاب ۵۷ و نظام دست پروده جریان چپ و اسلامگرا با بنا نهادن جمهوری اسلامی از او ربودند.

بی شک حضور پررنگ و افتخارآفرین زنان در میدان مبارزه، در تاریخ ایران ماندگار و جاوید خواهد شد. زنان و دخترانی که روسری آتش زدند و سینه در برابر گلوله سپر کردند و جان دادند و چشم دادند و بازداشت شدند. همچنین نقش آفرینی مادران ایرانی که فرزندان برومند و رعنای خود را در جنبش انقلابی از دست دادند اما به دادخواهی ایستادند و رهروان راه فرزند شدند. تاریخ همواره به یاد خواهد آورد مادرانی جگرسوخته را که ایستاده بر مزار فرزند فریاد می‌زدند: «این گل پرپر شده، هدیه به میهن شده».

اینهمه اما به معنای «زنانه» بودن انقلاب نیست. زنانه خواندن انقلاب ایران اگرعمدی سازمانیافته برای تحریف انقلاب و نفی اهداف آن نباشد، بدون شک ناشی از کژفهمی جنبشی فراگیر در ایران است.

امروز زن ایرانی در کنار مردان، ومرد ایرانی در کنار زنان، و همه ملت ایران کنار یکدیگر، در درون موج بیداری ملی می‌رزمند و به دنبال استقرار دوباره‌ی حکومت قانون هستند. شمار مردان جانباخته و بازداشت شده در ماههای گذشته، و هفت جوان برومند و مبارز اعدام شده‌مان گواهی بر این واقعیت است. 

شاید «زنانه» نامیدن جنبش انقلابی ایران، مصرف خارجی داشته باشد و یا برای مالکان برخی  بنیادها و موسسات، یا برخی فعالان مدنی و سیاسی خارج از کشور برابر با کسب نام و نان و حضور در نشست‌ها و مجامع بین المللی باشد اما در حقیقت تحریف جنبش برآمده از خودآگاهی ملیِ در درون کشور است.

عده‌ای می‌کوشند این جنبش را از عقبه و تاریخ تهی کنند و آن را به یک حرکت منفرد و اتمیزه شده که گویی یکباره در جامعه بوجود آمده تبدیل کنند. جنبش بی تاریخ، جنبش ابتر است. جنبش کنونی بعنوان جنبشی که نشانگر پایان اصلاح طلبی و اصولگرایی و مبارزه با کلیت رژیم است، عقبه‌ای در آبان ۹۵ در پاسارگاد تا اعتراضات سالهای ۹۶ و ۹۸ دارد اما عده‌ای با اهداف مختلف سعی می‌کنند تاریخچه جنبش ملی را سانسور کنند. یکی از دلائل شاید این باشد که برخی از مدعیان امروز، در سالهایی که این جنبش ملی شکل می‌گرفت و تکامل می‌یافت، هنوز بخشی از جناحین نظام بوده یا در راستای اهداف جناحین فعالیت می‌کردند. در نتیجه این عده می‌کوشند که به این جنبش ملی، هویت کذایی بدهند و چون جنبشی سرراهی باشد تا خودشان بتوانند در نقش پدران و مادران آن ظاهر شوند؛ اما واقعیت اینست جنبشی که دیروز ندارد، فردا هم نخواهد داشت.

همچنان که تلاش نافرجامی برای «قومی» کردن انقلاب ایران را در ماههای گذشته شاهد بودیم. تلاشی که با لابی و رانت و رسانه و هزینه‌ای هنگفت در برابر اراده ملی مردم ایران شکست خورد و به حاشیه رفت. اراده‌ای که در نخستین روزهای اعتراضات با شعارهایی چون از زاهدان تا تهران جانم فدای ایران، از سوی مردم در جای جای میهن‌مان تبلور پیدا کرد و پیام روشن این جنبش را به گوش مافیاها و کاسبکاران سیاسی-رسانه‌ای خارج از کشور رساند.

ایران، امروز، آبستن پیروزی در انقلابی ملی است که نه انقلابی زنانه  و نه انقلابی قومی بلکه انقلابی مترقی و ملی علیه انقلاب ۵۷ برای استقرار دوباره‌ی حاکمیت ملت و حکومت قانون در کشور است.

یکپارچگی ملت ایران رمز پیروزی انقلاب علیه جمهوری اسلامی است و به همین دلیل است که اتاق فکر جریانات امنیتی جمهوری اسلامی با بهره مندی از نیروهای جانمایی شده‌شان در خارج از کشور بعنوان فعال مدنی و سیاسی، روزنامه نگار، پژوهشگر و تحلیلگر به نبرد با یکپارچگی ملی برخواسته و در این مسیر حتی دست همراهی و همکاری با احزاب تروریستی که آرمانشان هدف قرار دادن کیان ملی ما است دراز کرده و به هر شکل در رسانه‌های فارسی زبان و تظاهرات ایرانیان خارج از کشور نمادهای تفرقه و نفرت پراکنی علیه ایران و ملت ایران را علم می‌کنند.

در این میان، امید ما همواره به جوانان رشید و رعنا، به مردم آگاهی است که در درون کشور ایستاده اند تا ایران را پس بگیرند. مردمی که هزینه واقعی این انقلاب را با جان و زندگی خود می‌پردازند و آنچنان چند گام از بسیاری از مدعیان و تحلیلگران اپوزیسیون پیشتر هستند و افق دید وسیعی دارند که منظور تکیه بر شعار «زن زندگی آزادی» را به سرعت خواندند و پیوست «مرد میهن آبادی» را به آن افزودند.

ما ایرانخواهان در اپوزیسیون هم وظیفه‌ای جز سازماندهی، آگاهی رسانی و فعالیت در حمایت از مردم درون کشور نداریم و باید تلاش کنیم از آلوده شدن به آفت  و آسیب‌هایی که اپوزیسیون جمهوری اسلامی در همه ۴۴ سال گذشته به آن آلوده بوده بپرهیزیم.

به امید میهن آباد و آزاد

پاینده ایران

, ,
اشتراک گذاری